دست ها
درست ,لحظه ای که
دستهایت را
محکم گرفته بودم
و از لبه پرتگاه
بالا می کشیدم
آفتاب مستقیم
در چشم هایم می تابید
و نمیدیدم
اسلحه ای که قرار است
روحم را نشانه برود
در دستهای تو بود
و من محکم دستهایت را گرفته بودم .
[ بازدید : 701 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]
[ پنجشنبه 30 / 5 ] [ ] [ سارا ]
[ ]